از زمین خاکی تا آسمان افلاکی.... |
نقل قول: بحبوحه ی عملیات بودیم که یهو دیدیم تیربار شلیک نمی کنه.به تیربارچی گفتم چی شده؟؟گفت نمی دونم شلیک نمی کنه.همه چیو بررسی کردیم مشکلی نداشت.یهو دیدیم انگشت سبابه ی تیرانداز......... حال وای بر ما......... در دانشگاه آزاد اسلامی شهر ما همایشی برگزار میشه و در اون همایش از شهدا بحث میشه و نماینده ی شهر در مجلس شورای اسلامی با قاطعیت می گوید محیط آموزشی جای بحث درباره ی خون نیست.برای چه رفتند؟برای چه تلاش کردند؟آیا هدفشان جز سربلندی میهن اسلامی و دفاع از شرف و ناموس و سربلندی امروز ما بود؟آیا اینو که ما به راحتی میتونیم در دانشگاه حضور پیدا کنیم و درس بخونیم رو مدیون شهدا و خونی که دادن نیستیم؟اونا رفتن،ولی رفتن که ما بمونیم،بمونیم که راهشون رو ادامه بدیم نه اینکه روی خونشون پا بذاریم و براحتی از خون شهدا بگذریم.خون بهای شهدا چیه؟بی غیرتی؟بد حجابی یا در برخی موارد بی حجابی؟نه......نه.......نه.رفتن که ما در پناه اسلام زندگی کنیم.ناموسشون با عفاف و حجاب و پاکدامنی در جامعه حضور پیدا کنه. اون رزمنده اون لحظه تنها فکرش دفاع از میهنش و سربلندی بود که حتی متوجه قطع شدن انگشتش نشد ولی امروزه بعضی از ماها به تنها چیزی که فک نمی کنیم سر بلندیه. آیا ما از خون شهدا خجالت نمی کشیم؟چطوری می خوایم جواب اون رزمنده ی جانباز رو بدیم؟چطوری می خوایم در آخرت سرمون رو جلوی شهدا بالا بگیریم؟چطوری می خوایم جواب مادر دلشکسته ای که هزاران آرزو برای بچش داشت ولی خونشو تقدیم میهن کرده؟چطوری می خوایم جواب مادری رو بدیم که بعد از سالها چشم انتظاری با رسیدن استخون های بچش یکم آروم تر شده؟وای بر ما،چطوری می خوایم جواب مادری رو بدیم که هنوز چشمش به در خونس که شاید از بچه ی مفقود الاثرش خبری بیاد؟ وای بر ما............ نظرات شما عزیزان: سحر
ساعت21:37---18 بهمن 1390
سلام علیکم..
وای بر ما....................... التماس دعا.. یا حق.. |
|